کد مطلب:276967 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:132

سرگردانی نویسندگان
در اینجا خالی از مناسبت نیست به این نكته اشاره كنیم كه بسیاری از محدثان و مؤلفان و نویسندگان و پژوهشگران نیز درباره «حسنی» بودن آن «سیدی» كه از شرق قیام می كند تردید دارند، و ندانسته اند كه آیا واقعا او «حسنی» است یا حسینی»؟ و دلیل این گفتار، اظهار نظرهای مختلف و گوناگونی است كه ابراز داشته اند.

در این زمینه منابع و مآخذ مستقل و فراوانی در دست است كه نشان می دهد بیشتر كسانی كه روایات مربوط به «سیدحسنی» را در كتابهای خود آورده اند، متوجه نشده اند، كه در واقع قیام كننده ی اصلی از سرزمین شرق چه كسی است. آیا در واقع او همان «سیدحسنی» است؟ یا اینكه خراسانی است؟ و یا اینكه: فی الواقع «خراسانی» همان سیدحسنی است! و بهر صورت نویسندگان و محققان، در این باره دچار سردرگردانی شده اند!!

مثلا برخی از دانشمندان مانند- صاحب كتاب «نورالانوار» و مرحوم سیداسماعیل طبرسی نوری در كتاب «كفایةالموحدین» و ناظم الاسلام كرمانی در كتاب «علائم الظهور» گاهی چنین اظهار می دارند كه این «سید» ظاهرا از اولاد امام حسن مجتبی علیه السلام است، و گاهی می گویند: شاید نام او «حسن» باشد و گاهی می گویند، ممكن است ملقب به حسنی باشد!!

و برخی دیگر از نویسندگان: مانند صاحب كتاب «مهدی منتظر» و همچنین صاحب كتاب «یوم الخلاص» عقیده دارند كه این «سید» حسنی، نیست، و بلكه «حسینی» است [1] و حتی مؤلف «یوم الخلاص» با تمام صراحت اظهار عقیده می كند



[ صفحه 332]



كه این سید انقلابی، همان خراسانی و بدون شك و شبهه «حسینی» است.

و همین تعبیرات مختلف از سوی مؤلفان و محققان، بیانگر این واقعیت است كه «حسنی» بودن و یا «حسینی» بودن آن سید انقلابی تا هنوز در هاله ای از ابهام باقی مانده، و نشانگر سرگیجه و سرگردانی عده ی زیادی از دانشمندان و محققان و پژوهشگران است، و گرنه، اینكه برخی می گویند: او حسنی است، و برخی می گویند، شاید نامش حسن باشد، و عده ای می گویند وی خراسانی و حسنی، و یا حسینی است، معنا ندارد. و بهرحال عقیم ماندن تلاش پژوهشگران برای شناخت و شناسائی نسب واقعی «سید» نتیجه ی همان اختلاف روایات، و نسخه های كتابهای مختلف است و سبب اینكه ما این ابراز نظرها را در اینجا مطرح نمودیم برای این است كه: اظهار نظرهائی كه از طرف برخی از نویسندگان ابراز شده صد در صد حتمی و قطعی نیست و چنانكه در مبحث بعدی پیرامون «اقوال داشمندان» ملاحظه خواهید فرمود، خواهید دید كه: خود آنها هم بطور ضمنی معترف هستند و اقرار دارند كه نظریه ی آنان جنبه ی حقیقت و واقعیت ندارد.


[1] مهدي منتظر، ص 163، 162، طبع صدوق، سال 1384 هجري قمري، تحت عنوان: (خروج سيدحسني) و يوم الخلاص- ص 643 چاپ چهارم: سال 1402 هجري 1983 ميلادي.